مهراب خان گرچه نخست با نماینده انگلیس قرارداد همکاری بست ولی پس از مدتی از تعهد خود سر باز زد و در سال 1254 که دولت انگلیس به افغانستان لشکر کشید، نامبرده به نفع افغانها در گردنه بولان از قشون انگلیس جلوگیری کرد. انگلیس ها اردویی برای تنبیه او به کلات گسیل داشتند و در جنگی که بین آنها در گرفت، مهراب خان و چهارصد نفر از اعوان او کشته شدند و کلات به تصرف قوای انگلیس درآمد (عسكري : 79 ) بعد از مرگ مهراب خان پسرش ناصر خان دوم جانشین او می شود. ناصر خان مطیع انگلیس ها بوده و حتی مشاور انگلیسی داشته است که وقتی در سال 1856 م. بین دولت ایران و انگلیس جنگ در می گیرد و نماینده مزبور مامور بوشهر می شود، ناصر خان هم توسط مخالفینش با زهر مسموم شده و فوت می کند و خدادادخان جانشین او می شود (محمود ج3: 939 ) خدادادخان نیز با انگلیسها پیمان مودت می بندد، در این زمان تمام جدیت مامورین انگلیس این است که از خان کلات یک حکمران مقتدر بسازند و مالیات مشروعی نیز برای او دریافت دارند در این رابطه انگلیس سالیانه مبلغ پنجهزار لیره به او می داد که در سال 1859 این مبلغ دو برابر شد ( همان : 942 ) در سال 1863 (1280 هـ) وقتی ماژورگرین (مستشار انگلیسی خان) در مرخصی بودانقلابی در کلات پیدا شد، خدادادخان را معزول نموده، شیردلخان پسرعموی او را به جای وی انتخاب کردند، اما شیردلخان به دست یک افغانی کشته شد و مجدداً خدادادخان روی کار آمد( همان جا ) بالاخره دولت بریتانیا به بهانه این شورشها کلات را جزء امپراطوری هند درآورد، بلوچستان ایران از تحت استیلای خانات کلات بیرون آمد، مرز کلات با بلوچستان در 1872 م. (288 هـ) تعیین گردید و در حدود 1895-96 در آن تجدید نظر به عمل آمد و قسمتی از بلوچستان به پاکستان الحاق شد
(جدول شماره 1) جدول ترتیب تاریخی استقرار قدرت در طایفه براهویی
ردیف
|
خوانین براهویی
|
سالهای حکومت و زندگی
|
همزمان با حکام مرکزی
|
وقایع مهم
|
قمری
|
میلادی
|
1
|
عبدالله خان
|
سده یازدهم 1153
|
پیش از
1700 تا 1739
|
اواخر دوره صفویه و اوایل دوره نادر شاه
|
از همراهان نادر در جنگ هندوستان بوده است
|
2
|
امیر محبت خان
|
بین سالهای
1153 تا 1159
|
بین سالهای
1739-1745
|
نادرشاه
|
|
3
|
ناصر خان
|
از 1159 تا 1209
|
1745-1739
|
نادرشاه و کریم خان و جانشینان او
|
در 1171 دم از استقلال زد ولی از وی شکست خورد
|
4
|
محمودخان
|
1209 تا 1236
|
1794-1821
|
آقا محمد خان و فتحعلیشاه
|
|
5
|
مهراب خان
|
1236 تا 1254
|
1821-1838
|
فتحعلیشاه و محمد شاه
|
در این زمان گلداسمید به بلوچستان آمد و مقدمات تجزیه این ناحیه را فراهم کرد
|
6
|
ناصر خان دوم
|
1254 تا 1273
|
1838-1856
|
محمد شاه و ناصرالدین شاه
|
وی از جیره خواران انگلیس بود
|
7
|
خدادادخان
|
1273 تا 1280
|
1856-1863
|
ناصرالدین شاه
|
وی از جیره خواران انگلیس بود، در سال 1856 مواجب او که پنجهزار لیره بود دو برابر شد
|
8
|
شیردلخان
|
1280 1280
|
1863-1863
|
ناصرالدین شاه
|
وی در 1863 وقتی ماژور مستشار انگلیسی خدادادخان در مرخصی بود، او را معزول و خود جانشین وی شد، اما بدست یک افغانی کشته شد.
|
9
|
خدادادخان
|
1280 تا 1288
|
1863-1871
|
ناصرالدین شاه
|
پس از کشته شدن شیردلخان مجدداً روی کار آمد
|
این جدول و نمودار مربوط به طایفه براهویی با استناد به متون تاریخی و تحقیقی متعددی که اکثراً تاریخهای آن با یکدیگر متفاوت بوده تهیه و تنظیم شده است، تنها اختلاف قول، روایت سایکس است که وی نام رئیس طایفه براهویی را که به کمک راجه هندی آمده و خود صاحب قدرت شده است، «قنبر» ذکر میکند و عبداله خان را نواده و جانشین او می داند و می نویسد: «پس از مرگ وی پسرش حاج محمد خان جای او را گرفت ولی نصیر خان [ناصر خان] که در فتح دهلی با نادر بوده پس از بازگشت برادر خود را به جهت مظالم می کشد و نادر نیز کار او را تأیید نموده وی را عنوان بیگلربیگی می دهد» (ن ک به ماخذ 16 زیر نویس ص 138 و 139 و 247) این قول با روایت رئیس فعلی طایفه سربندی که قنبرخان را اولین رئیس این دو طایفه می داند نیز تطبیق می کند.
اصل و نسب براهویی ها : در مورد نژاد براهویی ها نیز سخن بسیار است. چون این طایفه از حیث ساختمان بدن ظاهراً با بلوچ ها فرق دارند و زبانشان هم از زبان بلوچ ها متمایز است، بعضی از خارجیان از جمله سایکس به اشتباه این قبیله را فرقه ای از هندوستانی ها شمرده اند ( مخبر : 6) سایکس می نویسد: «زبان براهویی ها شبیه زبان یک فرقه از هندوستانی هاست و ابداً شباهتی به زبان فارسی ندارد، از طرفی براهویی ها کوتاه وگرد صورت و فربه ولی بلوچ ها بلندو لاغر اندام و باریک صورتند» (سایکس : 128 ) به قول هرودوت هفدهمین استان یاساتراپی داریوش شامل حبشی های آسیا بود، هفدهمین ساتراپی تقریباً بلوچستان امروز می شود و در آنجا آریانها مهاجرت کرده اند و همچنین قبایل تیره رنگ براهویی که از حیث زبان در اویدی هستند به این نقطه آمدند.افراد براهویی از بلوچها تیره رنگتر و کوتاهتر و چهارشانه ترند. طبق افسانه های خودشان شبانان فقیری بودند که در قرن هفدهم به کمک راجه هندوی خود آمدند و بالاخره این ناحیه را مسخر نمودند